گذشت زمان
دختركم به نگاهت مي انديشم ، به نگاه مهربان و معصومانه ات كه ترنم زيباي بهار را به ارمغان مي آورد
طفلك زيباي من
اي كه در فراسوي قلبم مي نشيني ،به كدامين اشك ، دلتنگيم را بيان كنم وقتي كه چشمانت را مي بندي و ستاره ها را مي شماري
اي گل خوشبوي بهارم
زمان چه زود ميگذرد.گذشت زمان و قد كشيدنت را حس كردم و ديدم. و من شادم از بابا گفتنت ، ماما گفتنت عزيز دلم.
عروسكهايت را به آغوش مي كشي ، عروسك من و بابا و مامان تورا و بودنت را به آغوش گرمشان مي فشارند.دختر نازم چه تند ميدود اين روزها و زمان به خاطر مي سپرد داستان عشق مارا.
آري چه تند مي رود اين روزها و شبها
و چه اندازه زيبا مي شوي در درون نگاهم
و اما مي آيد پاييز و برگريزان درختان سر آغاز سرود چكاوكها مي شود
و در هواي پاييزيش من تورا در گهواره قلبم حفظ خواهم كرد تا مبادا برسد سوزي و سرمايي و تو بترسي و بلرزي
آري فصلها مي آيد و ميرود
و چه زيبا است لحظه هاي با تو بودن