بهسا در سرزمين بازي هايپر استار
پنج شنبه بعد از ظهر بهسا جون دوباره طبق معمول حوصله اش سر رفت و مدام غر مي زد ومي گفت بريم عجايب خلاصه طبق معمول ما هم مطابق ميل خانوم خانوما شال و كلاه كرديم و راه افتاديمبهسا هم كه فهيمده بود مي خوايم بريم سرزمين عجايب تمام راه شعر خوند و دست زد و به بابا اميرحسين توي ماشين گفت بابا آهنگمو بذارخلاصه تمام راه ما هم با بهسا جون آهنگ ""هاپو هاپ هاپ "" رو گوش داديم و لذت برديمتا رسيديم به مقصد و بهسا جون دو ساعت حسابي بازي كرد و خوش گذروند انقدر خسته شد كه خودش مي گفت بريم خونه لا لا كنيم چون چشماي دخترم ديگه از شدت خستگي اين شكلي شده بود.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی