بهسا ميخواد با تلفن الو كنه
بهسا جونم مامان الان سركاره و با ديدن عكس قشنگت يه دفعه يادت افتادم و دلم خيلي برات تنگ شد. دارم لحظه شماري ميكنم زودتر ساعت 2.5 بشه با بابا بيايم خونه ماماني دنبالت گرچه تو خيلي جديدا بلا شدي و تا ما از در ميايم تو باهامون قهر ميكني و ميگي " برو خونتون ديگه" . ماماني ميگفت هركي ازت مي پرسه مامان كجاست تو ميگي:" مامان رفته اداره برا بهسا پول بياره".الهي قربونت برم كه توهم پول رو از الان شناختي. ...
نویسنده :
مامان سعيده
13:26